آزادی زنی که ناخواسته قاتل شد
گروه حوادث/ مرجان همایونی زن میانسال که در دفاع از دخترش، همسر او را به قتل رسانده و به پرداخت دیه محکوم شده بود با تلاش واحد یاران صلح دادسرای امور جنایی موفق به تهیه پیش پرداخت دیه شد.
بهگزارش «ایران»، رسیدگی به این پرونده از اواسط سال 96 بهدنبال گزارش زن جوانی مبنی بر مفقودی همسرش آغاز شد. وی در توضیح بیشتر به مأموران گفت: من و همسرم کیارش، سرایدار مجتمعی مسکونی در الهیه هستیم. مدتی قبل مادرم و برادرم از شهرستان به خانه ما آمدند و 24 اردیبهشت بود که کیارش به همراه مادر و برادرم از خانه خارج شدند و بعد از آن، مادر و برادرم بدون او به خانه برگشتند. برادرم گفت که کیارش آنها را در نزدیکی خانه پیاده کرده و رفته و پس از آن دیگر از او خبری نشد. با شکایت زن جوان کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت تحقیقاتشان را آغاز کردند و در بررسیهای صورت گرفته از سوی تیم جنایی مشخص شد زوج جوان از چندی پیش باهم اختلاف داشتهاند و همین موضوع احتمال دست داشتن سودابه، در مفقود شدن همسرش را قوت بخشید.
قتل در الهیه دفن در تاکستان
در ادامه تحقیقات مأموران به مدارکی رسیدند که نشان میداد همسر، مادر زن و برادرزن کیارش در مرگ او نقش دارند و در نهایت برادر سودابه راز قتل کیارش را برملا کرد و گفت: ساعت۹ صبح روز حادثه به بازار رفته بودم که خواهرم با من تماس گرفت و خواست تا هرچه سریعتر به خانه بازگردم. زمانی که وارد خانه شدم، با جسد کیارش مواجه شدم. برای آنکه خواهرم از ساختمان اخراج نشود، جسد همسرش را مخفیانه خارج و به بیابانهای سمت تاکستان بردم و همانجا دفنش کردم.
با مشخص شدن این موضوع، مأموران به سراغ سودابه رفته و در تحقیقات زن جوان نیز به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: روز حادثه پس از آنکه با کیارش درگیر شدم، او قصد داشت با فشردن گلویم خفهام کند که مادرم در حمایت از من با تکه سنگی چند ضربه به سر او زد کیارش روی زمین افتاد که متوجه شدیم او نفس نمیکشد همان موقع با برادرم تماس گرفتیم و ماجرا را تعریف کردیم که او شبانه جسد کیارش را از خانه خارج کرد و من هم چند روز بعد به کلانتری رفتم و طرح شکایت کردم.
با اعتراف زن جوان، پلیس راهی تاکستان شد و جسد کیارش را کشف کرد. با کشف جسد، فرنگیس مادر سودابه به اتهام قتل عمد دامادش بازداشت شد. بهدنبال تکمیل تحقیقات از سوی بازپرس جنایی، باتوجه به درخواست اولیای دم برای قصاص، پرونده برای محاکمه و صدور حکم به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در حالی که در جلسه دادگاه متهمان اتهام خود را پذیرفتند و مادر مقتول هم تقاضای قصاص کرد. اما قضات بعد از شنیدن دفاعیات متهمان و مدارک موجود در پرونده قتل را دفاع مشروع تشخیص دادند و با منتفی دانستن قصاص، متهم را به پرداخت دیه و تحمل 10 سال حبس محکوم کردند. از آنجایی که مادرزن مقتول توانایی پرداخت دیه را نداشت درخواست اعسار داد و قضات با قبول درخواست او، متهم را به پرداخت 100 میلیون تومان بهعنوان پیش پرداخت و مابقی دیه بهصورت اقساطی محکوم کردند.
تلاش «یاران» برای نجات زن زندانی
در ادامه گروه صلحیاران دادسرای امور جنایی با کمک خیرین موفق شدند مبلغ پیش پرداخت را جمعآوری کنند و بزودی این زن میانسال از زندان آزاد خواهد شد.
این در حالی است که چند روز قبل جلسهای با حضور محمد شهریاری؛ سرپرست دادسرای امور جنایی تهران، گروه صلحیاران دادسرای امور جنایی، محمدرضا طالقانی، پیشکسوت کشتی، بهمن دان، بازیگر صدا و سیما، فرهاد بشارتی، بازیکن تیم فوتبال پیکان و مازیار خویشوند، مشاور ورزشی، تشکیل شد.
جلسهای که در آن سرپرست دادسرای امور جنایی تهران ضمن استقبال از هنرمندان و افراد سرشناس و معروف برای شرکت در جلسات بخشش و صلح و سازش در پروندههایی که منجر به قتل شده است. اعلام کرد که علاوه بر کمک این افراد در گرفتن رضایت و بخشش از اولیای دم، باتوجه به موقعیت اجتماعی آنها، میخواهیم که در جهت ترویج فرهنگ بخشش و کنترل خشونت و خشم نیز اقدام کنند. زمانی که فردی به قتل میرسد، هم خانواده مقتول و هم خانواده متهم درگیر میشوند و گرچه به رضایت ختم شود اما با این حال دو زندگی به سمت نابودی میرود. اما با ترویج و گسترش فرهنگ کنترل خشم، پیشگیری از تمام این مواد شده است. از دولتها و نهادهای دیگر نیز میخواهیم که در این امر ما را یاری کنند.
مأمور پلیس در انتظار رأی دادگاه
گروه حوادث / پرونده شلیک مأمور پلیس به متهم در حال فرار برای بررسی بیشتر به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از خردادماه سال 98 با مرگ جوانی که با شلیک مأمور پلیس فوت کرده بود، آغاز شد. پس از آن تحقیقات آغاز و مشخص شد مأموران پلیس در حال گشتزنی در خیابان بودند که با سه سرنشین یک دستگاه خودروی پراید که یکی از آنها در حال بازکردن در یک دستگاه خودروی دیگری بود روبهرو شدهاند و متهمان به محض روبهرو شدن با مأموران سوار بر خودرو شده و قصد داشتند متواری شوند و تعقیب و گریز آغاز شده است. در ادامه مأموران که در تعقیب متهمان بودند شماره پلاک خودروی پراید سارقان را استعلام میکنند که مشخص شد خودرو دو روز قبل سرقت شده بود.
در حالی که مأموران به راننده و دو سرنشین خودرو دستور توقف دادند آنها بدون توجه به اخطار پلیس به فرارشان ادامه میدهند. در نهایت سارقان وقتی عرصه را بر خود تنگ میبینند با جا گذاشتن خودرو تلاش کردند بهصورت پیاده از دست مأموران بگریزند که در این میان یکی از متهمان به روی مأموران چاقو کشید که مأمور کلانتری پس از شلیک چند تیرهوایی به پای یکی از سارق بهنام اکبر شلیک کرد و سرانجام سه متهم بازداشت شدند و از خودرو آنها مقادیری مواد مخدر و آلات و ادوات مصرف مواد مخدر کشف شد. اکبر پس از دستگیری به بیمارستان منتقل شد اما به خاطر اصابت گلوله به رگ اصلی و شدت خونریزی فوت کرد.
پس از مرگ اکبر و تحقیقات از وی معلوم شد که او چندین سابقه کیفری دارد، با این حال اولیای دم از مأمور پلیس به اتهام قتل عمد شکایت کردند.
بررسیهای کارشناسان نشان داد مأمور پلیس قبل از شلیک، قانون به کارگیری سلاح را به طور کامل رعایت کرده است. گفتوگو با شاهدان حادثه مشخص کرد مأموری که به سارق شلیک کرده است سه بار دستور ایست داده و پس از آن سه بار تیر هوایی شلیک کرده و در نهایت برای متوقف کردن متهم پای او را هدف قرار داده که البته اصابت گلوله به رگ اصلی پای متهم منجر به مرگ او شده است. همچنین مشخص شد سارق قبل از شلیک مأمور پلیس با چاقو به یکی از مأموران حمله کرده بود.
مأمور شلیک کننده به سارق در بازجویی گفت: ما حین گشتزنی بودیم که به یک پراید مشکوک شدیم. در سیستم شماره پلاک را چک کردیم و متوجه شدیم پراید سرقتی است. دستور ایست دادیم، اما آنها فرار کردند و ما هم آنها را تعقیب کردیم تا اینکه در یک کوچه باریک وقتی متهم گیر افتاد با چاقو به همکارم حمله کرد و به او ضربه زد و فرار کرد. من به تعقیب او پرداختم و پس از رعایت قانون بکارگیری اسلحه به او شلیک کردم که البته میخواستم او با جراحت زمینگیر شود و به هیچ عنوان هم قصدم کشتن او نبود.
کارشناسان گفتههای این مأمور پلیس را با گفتههای شاهدان و همچنین دوربینهای مداربستهای که در محل بود مقایسه کردند و متوجه شدند که مأمور پلیس واقعیت را گفته است.
به این ترتیب کارشناسان اسلحه شناسی اعلام کردند مأمور پلیس قانون به کارگیری اسلحه را به کار گرفته و پس از چندبار هشدار ایست و شلیک تیرهوایی به پای متهم شلیک کرده است.
با این اظهار نظر، بازپرس پرونده برای مأمور پلیس قرار منع تعقیب صادر کرد تا وی آزاد شود، اما دادیار اظهارنظر به بررسی پرونده پرداخت و اعلام کرد لازم است مأمور پلیس در قتل شبه عمد محاکمه شود؛ نظری که با نظر بازپرس مغایرت داشت.
به همین علت پرونده برای حل اختلاف بین نظر بازپرس پرونده و دادیار اظهارنظر به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا بعد از رفع این اختلاف، به آن رسیدگی شود.
محاکمه غیابی کارگر قهوه خانه
گروه حوادث / کارگر قهوه خانه که پس از سوزاندن همکارش با آب جوش متواری شده و ردی از او به دست نیامده بود در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران بهصورت غیابی محاکمه شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از تابستان سال ۹۸ با سوختگی عمدی مرد جوانی بهنام خسرو آغاز شد. وی که از ناحیه گردن وکمر بشدت سوخته بود تحت درمان قرار گرفت و پس از بهبودی نسبی با طرح شکایتی عنوان کرد که رحمان همکار ۶۳ سالهاش روی او کتری آب جوش را خالی کرده است.
خسرو در توضیح بیشتر ماجرا گفت: من و رحمان در قهوه خانهای کار میکردیم و از چند ماه پیش به اختلاف خوردیم. شب حادثه در خواب بودم که به یکباره او کتری آب جوش را روی سر و صورتم ریخت و بسرعت فرار کرد. با شکایت خسرو پلیس به ردیابی متهم میانسال پرداخت. اما ردی از وی به دست نیاوردند. در عین حال با بازبینی دوربین مداربسته قهوه خانه توسط مأموران مشخص شد که اظهارات شاکی صحت دارد. با گذشت بیش از یکسال از این ماجرا و در حالی که ردی از متهم به دست نیامد، پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و متهم بهصورت غیابی محاکمه شد. در جلسه دادگاه خسرو که به اتهام حمل مواد مخدر در بازداشت بود، از زندان به دادگاه منتقل شد و به جایگاه رفت و بار دیگر ماجرا را تعریف کرد و خواستار مجازات متهم شد.
در ادامه 2 شاهدی که شاکی به دادگاه معرفی کرده بود یک به یک به جایگاه رفتند و حرفهای خسرو را تأیید کردند.
با پایان جلسه قضات برای صدور حکم غیابی برای متهم وارد شور شدند.
جزئیات حریق در شرکت تولید مواد غذایی
آتش در طبیعت
گروه حوادث / وقوع آتشسوزی در شرکت تولید مواد غذایی طبیعت منجر به مجروح شدن 2 نفر شد. وسعت این آتشسوزی که ساعاتی پس از بامداد روز چهارشنبه در شرکت طبیعت زرندیه رخ داد به حدی بود که 8 تیم با بیش از ۳۰ نیروی آتشنشانی از ایستگاههای شهر صنعتی کاوه، زرندیه، شهر صنعتی زرندیه، پرندک و اسلامشهر به محل حادثه اعزام و به اطفای حریق پرداختند.
سیامک سلیمانی فرماندار زرندیه نیز در این باره گفت: آتشسوزی واحد تولیدی، صنعتی طبیعت سبز پارس کهن، ۲ مجروح داشت و با اینکه آتشسوزی تحت کنترل نیروهای آتشنشان در آمده اما به علت اینکه نوع محصولات این شرکت قابلیت اشتعال دارد، اطفا مرحله به مرحله صورت میگیرد. وی در ادامه افزود: به محض اطلاع هماهنگی لازم برای اعزام نیروهای آتشنشانی و امداد و نجات به محل آتشسوزی انجام گرفت و شخصاً در محل حضور پیدا کردم. متأسفانه بخشی از انبار نگهداری و بستهبندی محصولات دچار حادثه آتشسوزی شد که برآورد اولیه خسارات بالغ بر ۵۰ هزار میلیارد ریال بوده و حدوداً ۵۰ هزار متر از سالنهای مسقف این واحد تولیدی دچار آتشسوزی شدهاند.
فرماندار زرندیه درباره علت این سانحه گفت: علت آتشسوزی هنوز مشخص نیست، اما گمانهزنیها حاکی از اتصال برق است که کارشناسان در حال بررسی علت اصلی وقوع حریق هستند. خوشبختانه این حادثه خسارات جانی نداشت و تنها
2 نفر مصدوم شدند که یک نفر از آنها بهصورت سرپایی درمان شد و نفر دوم هم در بیمارستان تحت مداوا قرار دارد. گفتنی است یکی از مصدومان این حریق روحالدین یوسفوند فرمانده انتظامی زرندیه بود که در حین عملیات دچار مصدومیت شد و پس از انتقال به بیمارستان بهصورت سرپایی درمان و از بیمارستان ترخیص شد.
گروه حوادث / مرد جوانی که مدعی بود 26 قتل مرتکب شده پس از تحقیقات و گزارش پزشکی قانونی مشخص شد او تحت تأثیر مواد مخدر چنین ادعایی را مطرح کرده است.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چندی پیش مأموران گشت پلیس در فلکه دوم صادقیه، حین گشتزنی به مرد جوانی که ظاهر نامناسبی داشت و به نظر میرسید که به مواد مخدر اعتیاد دارد، مظنون شدند که در همان پرسش و پاسخهای اولیه وی خودش را بابک معرفی کرد و با طرح ادعایی عنوان کرد که تاکنون 26 زن و دختر را به قتل رسانده است! بهدنبال اعلام این ادعا موضوع به بازپرس محمد وهابی اعلام شد و بازپرس جنایی دستور بازداشتش را صادر کرد.
قتلهایی در اطراف تهران
در ادامه رسیدگی به پرونده وقتی بابک در مقابل بازپرس جنایی قرار گرفت، بار دیگر ادعایش را تکرار کرد و گفت: من بههمراه دو نفر از دوستانم سوار بر خودرو در خیابانها پرسه میزدیم و با دیدن زنها و دختران جوانی که به انتظار خودرو بودند، آنها را سوار کرده و به خارج از تهران میبردیم و بعد از آزار و اذیت آنها، دوستانم از من میخواستند که آنها را بکشم. من هم به دستور دوستانم یا قربانیان را خفه میکردم یا با ضربه زدن به وسیله یک جسم سخت آنها را میکشتم و بعد هم اجسادشان را آتش میزدم.
اظهارات متناقض
پس از اظهارات متهم به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی پایتخت وی برای تحقیقات بیشتر به اداره دهم پلیس آگاهی منتقل شد که در آنجا او به یکباره عنوان کرد که بر اثر مصرف مواد مخدر چنین اظهاراتی را بیان کرده است. اما زمانی که برای ادامه تحقیقات به دادسرا منتقل شد دوباره ادعای قبلی اش را تکرار کرد و گفت در آگاهی دروغ گفته و قاتل سریالی است. اظهارات ضد و نقیض مرد جوان در حالی ادامه داشت که او هیچ اطلاعاتی در خصوص هویت و خانوادهاش بهدلیل مصرف مواد مخدر و وضعیت روحی در اختیار تیم جنایی قرار نداد.
گرچه اظهارات متناقض مرد جوان نشان از توهم او ناشی از 26 جنایت داشت اما برای اطمینان بازپرس جنایی، کارآگاهان اداره دهم و متهم را راهی محلهایی کرد که بابک مدعی بود اجساد را در آنجا به آتش کشیده است. اما زمانی که تیم جنایی راهی اطراف تهران شدند، بابک تنها محدوده محلها را نشان داد. با وجود گسترده بودن محدوده محلهایی که بابک ادعا داشت اجساد را در آنجا به آتش کشیده است، تیم جنایی هیچ رد و سرنخی از اجساد بهدست نیاوردند. همین مسأله نشان میداد که اظهارات او توهم بوده و قتلی رخ نداده است.
نظریه پزشکی قانونی
در ادامه تحقیقات مرد جوان برای بررسی صحت روانی به پزشکی قانونی منتقل شد. متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند که بابک اختلالات خلقی و روانپزشکی دارد و اظهاراتش ناشی از عوارض بیماری است و به این ترتیب متهم آزاد شد.
فرودگاه قلعه مرغی- 18
کباب کبوترانی که نصیب ولگردان شد
محمد بلوری/ خلاصهای از گذشته: در حاشیه فرودگاه قلعهمرغی، اولین فرودگاه تهران در جنوب شهر یک هواپیمای نظامی در برخورد با کبوتران سقوط کرد، دادگاههای نظامی محاکمه کبوتربازها را آغاز کردند و استوار نایب با دستهای از ژاندارمهای پاسگاه ژاندارمری، دستگیری کبوتربازها و تفتیش خانهها را آغاز کردند.
٭ ٭ ٭
استوار نایب و گروهبان سالاری، وارد دکان شده بودند و لب پیشخان ایستاده بودند. مرد تنها با هول و هراس، کبوترش را از روی میز قاپید و دوباره تو جیب بغلش فرو برد. حسن کرنشکنان از جایش بلند شد و خاکسارانه گفت: سلام آقایون. صفا آوردین، کباب میخواستین خان نایب؟ امر کنید منقل رو آتیش کنم.
استوار نایب که نگاهش به مرد تنها بود، لبخند زنان به طرفش رفت، بالای سرش ایستاد و طعنهزنان گفت: چطوری آقا مرتضی؟ این آب و دونه چیه رو میزت؟ نکنه سفره فاتحه برای کفترات چیدی؟
مرد تنها سرش را بالا گرفت و تو صورت استوار خیره نگاه کرد: هیچی خان نایب، همین طوری، خیالاته دیگه.
نایب با صدای بلندی خندید و سینه فراخش تاب خورد و میان خنده گفت: کفترپرونی تو خیال، ها...؟
قاهقاه خندید و رو به استوار نایب ادامه داد: خاننایب، چطور این روزها همه کفتربازها خیالاتی شدن؟
استوارسالاری بعد به روی میز اشاره کرد و پرسید: این آب و دونه که رومیز هست، برای کفترهای خیالی هست؟
مرد تنها گفت: این گندم بوداده است خان نایب از تنقلات دیگه! و با نگاهی ترسانک پلکهایش را به هم زد. استوار نایب با لبخندی شوخ سر جنباند و گفت: صحیح، این روزها گندم جزو تنقلاته پس؟
مرد تنها انگشتش را با نوک زبان تر کرد و روی دانههای گندم فشرد، چند دانه که روی نوک انگشتش چسبیده بود به زبان زد و در حال جویدن دانههای گندم گفت: این هم برای خاطرشما سرکار استوار که نگید شیله پیلهای تو کاره!
بعد آب پیالهای را که برای کبوترش روی میز گذاشته بود سرکشید.
کبوتر، تو جیبش به تقلا افتاده بود. نگاه استوار نایب به تکانهای روی سینه مرد افتاد و با لبخندی به طرف استوار سالاری رفت تا چشمش به کبوتر توی جیب مرد تنها نیفتاده او را از کبابی بیرون بکشاند. شب به نیمه میرسید. میدان شهرک قلعهمرغی تاریکی و سکوت وهمانگیزی داشت. هوهوی یک کبوتر چاهی از تاریکی زیرشیروانی قهوهخانه بازارچه به گوش میرسید. پشت میلههای مشجر سیاه قهوهخانه، تهمانده شمعها در میان مومهای مذاب و روان پیکرشان، شعلههای لرزانی داشتند و سایههای کج و کوله نردههای سقاخانه بر زمین میرقصیدند. استوار نایب مقابل سقاخانه ایستاده لبه کلاهش را از روی پیشانی آفتاب سوخته و عرق کرده پسزد و دستمال یزدیاش را به پیشانی خیسش کشید. جام برنجی را از روی منبع آب برداشت که زنجیر بلندش با جرینگ طنینداری به روی کمر منبع خورد. استوار جام را سرکشید و شانههایش را به تنه درخت مراد تکیه داد، داشت فکر میکرد: داری پیش مردم بیحرمت میشی نایب. میبینی چه جور تو کوچه و بازار نگاهت میکنن؟ دیگه نه سلامی، نه علیکی. بعضیها محل سگ هم بهت نمیذارن...
یاد حرفهای زنش کلثوم افتاد. عصری تو اتاق داشت چرت میزد صدای کلثوم را میشنید که به دخترش فرنگیس میگفت: بابا این روزها مثل مرغ کرچ میمونه، بدخلق شده، تا باهاش یک کلوم حرف میزنی، مثل دونه اسفند رو آتیش میپره، خدا کند هرچی زودتر بازنشستهاش کنند. شاید اخلاقش سر جاش بیاد...
ادامه روز پنجشنبه آینده
۵۰ کشته در حادثه سقوط اتوبوس
در پی حادثه سقوط یک اتوبوس به داخل رودخانه در جنوب جمهوری دموکراتیک کنگو بیش از ۵۰ نفر کشته شدند.
به گزارش رویترز، مقامهای محلی در ایالت اوت کاتانگا واقع در جنوب کنگو اعلام کردند، این اتوبوس حامل بیش از ۵۰ نفر بود که به داخل رودخانه کالومی سقوط کرد.
رسانههای محلی گزارش دادند، هدایت اتوبوس از دست راننده آن خارج شد که منجر به واژگونی آن و سقوط به داخل رودخانه کالومی شد. تیمهای امداد و نجات در حال یافتن اجساد قربانیان این حادثه هستند و امکان افزایش شمار قربانیان نیز وجود دارد. حوادث جادهای در جمهوری دموکراتیک کنگو به خاطر نبود استانداردهای جاده ای و وضعیت بد راهها یک پدیده شایع در این کشور است.
خروج قطار از ریل با 11 مجروح
خارج شدن یک رام قطار شهری از ریل در سیدنی استرالیا 11 مجروح برجا گذاشت. بهگزارش صداوسیما از سیدنی، در این حادثه که ساعت ۵ صبح روز چهارشنبه به وقت محلی به وقوع پیوست، لوکوموتیوران و 10 مسافر مجروح شدند. حال لوکوموتیوران و سه مسافر دیگر مساعد نیست.
بنا بر اعلام مرکز اطلاعرسانی پلیس سیدنی این قطار شهری از مرکز بهسمت جنوب این شهر در حرکت بود که در منطقه کمبلا گرَنگ بهعلت برخورد با یک دستگاه خودرو متوقف شده روی ریل، از مسیر خود خارج شد.
برخی شاهدان عینی مدعیاند حادثه عمدی بوده است. آنها میگویند قبل از حادثه فردی را دیدهاند که بسرعت از خودرو پیاده و متواری شده است.
پساز این حادثه ساعتها همه مسیرهای ریلی منتهی به جنوب سیدنی مسدود شد.